هنر
و از آن جمله موسیقی عاملی است که میتواند انسان را به شادی، غم و ترس
سوق دهد، پس میان هنر، احساسات درونی و خلاقیت انسانها ارتباطی نزدیک وجود
دارد و از این دریچه میتوان برای پرورش شخصیت اخلاقی و اجتماعی کودک یاری
جست و با ایجاد اعتماد به نفس شخصیتی قدرتمند را به وی ارائه دهد.
روانشناس و عضو ارشد انجمن بین المللی تحلیل رفتار در خصوص تاثیر موسیقی
بر شکوفایی استعداد و خلاقیت کودک به گفت: در تئوری تحلیل رفتار متقابل که
بنیانگذار آن اریک برن بوده گفته میشود ساختار شخصیت هر انسانی از ۳ قسمت
تشکیل شده است. بخش کودک که از آن با عنوان کودک درون نام برده میشود و
مجموعه هیجانات، احساسات، ترسها و لذتهاست. قسمت دیگر که اصطلاحاً حالات
نفسانی والدین است و این قسمت را مجموعه ارزشها، ضدارزش ها، بایدها و
نبایدها، خوبها و بدها، گناه و صواب تشکیل میدهد و قسمت سوم که متعادل
کننده بین شخصیت والد و کودک است و در درون هر انسانی وجود دارد بالغ
خوانده میشود و مسئولیت نظارت بر هیجانات و احساسات کودک درونمان و بایدها
و نبایدها و ارزشهای قوم و قبیله والد مان را بر عهده دارد.
دکتر
منصور بهرامی در ادامه افزود: سرچشمه خلاقیت، احساس شعف و هیجان در واقع
از کودک است و هنر میتواند این احساس و خلاقیت را بارور کند. ما برای
ایجاد یک اثر هنری گاه از مهارتمان استفاده میکنیم و گاه از خلاقیت مان،
اما باید دانست مهمتر این است که در کاربرد یک هنر خلاقیت را چاشنی مهارت
کنیم یعنی از ترکیب هر دو عامل در ایجاد یک اثر هنری استفاده کنیم. وی
عنوان کرد: در موسیقی خلاقیت چاشنی مهارت میشود و در نقاشی نیز همین طور؛
یک نقاش ممکن است تصویری را همان گونه که در دنیای خارج وجود دارد ترسیم
کند که این ریشه در مهارت فرد دارد اما گاه وی اثری را خلق میکند که در آن
از ذهن و تخیل نیز استفاده شده و در اینجا خلاقیت عامل ایجاد اثر به شمار
میرود.
این
روانشناس ادامه داد: کودک مملو از خلاقیت است، بازیهایش را خلق میکند،
در ذهنش رویاهایی را خلق میکند و اگر توهماتی دارد توهماتش نیز خلاقانه
است. بهرامی اظهار داشت: کودک برای بروز خلاقیت ذهنیاش نیاز به ابزار و
عوامل بیرونی دارد، به طور مثال مداد و کاغذ ابزاری برای برون ریز خلاقیت
نقاشی کودک به شمار میرود و زمانی که کودکی شروع به آواز خواندن میکند،
این نیز به واقع بروز خلاقیت و هیجانات درونی اوست. کودکی که با دست روی
میز ضرب میگیرد و آهنگی را زمزمه میکند یا با به دست آوردن سازی شروع به
نواختن میکند البته نه به این معنی که آهنگی بنوازد بلکه به این معنی که
احساس کند از این ابزار میتواند صدایی خارج سازد، همه اینها برایش شادی و
شعف به همراه دارد. بنابراین درمی یابیم که موسیقی یکی از مهمترین ابزار
برای بروز احساسات، هیجانات و خلاقیت است. وی عنوان کرد: کودک وقتی بتواند
با موسیقی آشنا شود در واقع کانال و مسیر بروز خلاقیتش باز میشود، علاوه
بر این هر انسان هویتهای مختلفی دارد و بخشی از آن هویتهای درونی وی است
که آشنایی با هنر موسیقی میتواند هویت هنری یک انسان را بارور کند، همان
طور که ورزش میتواند هویتهای جسمانی و تواناییهای یک فرد را شکل دهد.
این
روانشناس خاطرنشان کرد: انسانی که بی هویت باشد انسانی است که اعتماد به
نفس ندارد و این اختلال هویت میتواند منجر به مشکلات روحی و روانی شود ولی
انسانی که از نظر هویتی به یک باور برسد در نهایت به هویت فردی و اجتماعی
خود دست پیدا میکند و در این میان موسیقی کمک میکند کانال و راه خلاقیت
کودک وسیع تر شده و در زندگی فردی خلاق باشد. بهرامی در خصوص زمان آغاز
آموزش موسیقی به کودک نیز عنوان کرد: کودک از زمانی که صحبت کردن را آغاز و
با اسباب بازیهایش بازی میکند با وسایل اطرافش داستانسرایی و ساختارسازی
میکند به واقع خلاقیتش در حال بروز و شکل گیری است و بهترین زمان برای
آموزش موسیقی و پرورش خلاقیتهای او به شمار میرود.