این
نکته حائز اهمیت است که از دوران کودکی به او بیاموزید موفقیت با استمرار و
تداوم است که معنی پیدا می کند. زمانی که کودکی برای رسیدن به موفقیت تلاش
میکند و شکست میخورد، دوباره سعی میکند و دوباره شکست میخورد ولی در
نهایت به موفقیت میرسد. او میتواند بر اثر همین سعی و تلاشهایی که
میکند، استعدادها و تواناییهای خویش را بشناسد. بنابراین کودکتان را
تشویق کنید تا برای رسیدن به موفقیت تلاش کند. بعضی وقتها کودک درباره
اهداف و برنامهها که در سر دارد با دیگران مشورت میکند، بخصوص با پدر و
مادرش. در این صورت والدین نقش بسیار مهمی در تقویت اعتماد به نفس او
دارند. آنها باید خودشناسی و هدفداری را به کودکشان بیاموزند و همچنین به
او یاد بدهند که در زندگی اهداف معقولی را انتخاب کند و برای رسیدن بهآنها
تلاش کند.
علائم اعتماد به نفس بالا
این
نکته مهم است که وقتی کودک بزرگ میشود اعتماد به نفسش هم تغییر میکند،
زیرا کودک با تجربههای جدیدی در زندگی روبهرو میشود و همین تجربههای
جدید روی اعتماد به نفس او تاثیر میگذارد.
کودکانی
که اعتماد به نفس پایینی دارند، ممکن است تمایلی به شرکت در فعالیتهای
گروهی و نیز کارهای جدید نداشته باشند و به طور پیوسته درباره خودشان
حرفهای منفی بزنند. مثلا بگوید من خنگ و کندذهن هستم، من هیچ کاری را
نمیتوانم درست انجام بدهم، من چیزی یاد نمیگیرم، هیچ کس مرا دوست ندارد و
به من توجهی نمیکند. آنها توانایی رویارویی با شکست را ندارند و خیلی
راحت شکست را قبول میکنند، ناامید و دلسردند و مدام از خود و دیگران
انتقاد میکنند، سرخورده و مایوس به نظر میرسند و غیرمنطقی و بسیار بدبین
هستند.
کودکانی
که اعتماد به نفس بالایی دارند، تلاش میکنند با دیگران روابط دوستانه
محکمتری برقرار کنند. آنها کودکانی امیدوار، قاطع و آرام هستند. تمایل به
شرکت در کارها و فعالیتهای گروهی دارند. وقتی با مشکلی روبهرو میشوند آن
مشکل را برطرف میکنند و در مقابل مسائل و مشکلات میایستند. اگر شکست
بخورند، دوباره تلاش میکنند تا موفق شوند. خود و دیگران را سرزنش
نمیکنند. برای مثال به جای اینکه بگویند من خنگ و کندذهن هستم میگویند
باید تلاش بیشتری برای رسیدن به موفقیت بکنم. آنها تواناییها و استعدادهای
خویش را میشناسند. هدفمند و کودکانی منطقی و بسیار خوشبین هستند.
رفتار والدین موثر است
کودکان
نسبت به گفتار و رفتار پدر و مادر بسیار حساس هستند. کودکان خویش را تشویق
کنید؛ هم به خاطر موفقیتهایی که در زندگی به دست میآورند، هم به خاطر
تلاشی که برای رسیدن به آن موفقیت انجام میدهند. برای مثال اگر تیم فوتبال
کودکتان برنده نشد، به او نگویید که خب دفعه بعد تلاش بیشتری میکنید و
برنده میشوید، بلکه باید به او بگویید شما تلاش خودتان را کردید، ولی
پیروز نشدید اما من خوشحالم بهخاطر تلاشی که کردید. تشویق و تعریف شما از
او باعث میشود اعتماد به نفسش تقویت شود. بنابراین فقط موفقیتهای او را
تشویق نکنید، بلکه او را به خاطر تلاشهایش نیز تشویق کنید.
الگوی مناسب باشید
اگر
شما بیش از حد به خودتان سخت بگیرید، فردی بدبین باشید، تواناییهای
خودتان را دست کم بگیرید، به خودتان اهمیت ندهید، کودک از رفتار و گفتار
شما الگوبرداری میکند. به این ترتیب اگر شما اعتماد به نفس پایینی داشته
باشید، طبیعی است که فرزندتان هم اعتماد به نفس پایینی داشته باشد.
بنابراین سعی کنید با اعمال و رفتار مناسب اعتماد به نفس را در کودک
دلبندتان تقویت کنید، چرا که او شما را الگوی رفتاری خود قرار میدهد.
شناسایی باورهای نادرست کودکتان
این
نکته مهم است که والدین، باورهای نادرست کودک خویش را بشناسند و بدانند که
او چه نظری درباره خودش دارد، آیا استعدادها و تواناییهایش را میشناسد؟
در واقع شما پدر و مادر آگاه و مسئول باید بموقع به کودکتان کمک و او را
راهنمایی کنید تا باورهای نادرست خویش را اصلاح کند. به این ترتیب اعتماد
به نفسش تقویت میشود. برای مثال کودکی در مدرسه دانشآموز خوبی است، اما
در درس ریاضی ضعیف است، ممکن است بگوید «من نمیتوانم ریاضی را یاد بگیرم،
من دانشآموز ضعیفی هستم» این طرز فکر فرزندتان نشان میدهد او باور کرده
است که نمیتواند درس ریاضی را یاد بگیرد. بنابراین شما باید در جواب
حرفهای او بگویید، شما دانشآموز خوبی هستی و اراده قوی داری، فقط باید
برای یاد گرفتن درس ریاضی زمان بیشتری را اختصاص بدهی، من هم کمکت میکنم
تا بهتر متوجه شوی.
نقش محبت والدین
پدرها
و مادرها اگر دوست دارند کاری انجام بدهند که اعتماد به نفس کودکشان بالا
برود. یک راه ساده این است که به فرزندتان محبت کنید، او را در آغوش بگیرید
و به او بگویید که مایه افتخار و سربلندی شماست. در واقع کودک باید عشق و
محبت شما را نسبت به خویش احساس کند. گاهی در کنار ظرف غذایش یادداشت
بگذارید که من میدانم شما دختر یا پسر بسیار خوب و مهربانی هستی. به
مناسبتهای مختلف برایش هدیه بخرید، به او احترام بگذارید. در رفتار و
گفتارتان با او صادق باشید و همچنین به او اجازه بدهید تا درباره احساساتش
با شما صحبت کند.
چگونه صحبت کنیم
هیچ
گاه این گونه با کودکتان صحبت نکنید که «تو همیشه مثل آدمهای عقدهای
رفتار میکنی، همیشه با همه دعوا داری، مثل دیوانهها با دیگران برخورد
میکنی...» با این ادبیات اعتماد به نفس کودک پایین میآید و فکر میکند که
هیچ وقت نمیتواند خشم و عصبانیت خود را کنترل کند. بهتر است این گونه با
او صحبت کنید که شما رفتار خوبی با خواهر یا برادرت نداشتی، اما من متوجه
شدم که شما نه عصبانی شدی و نه با او دعوا کردی. در این صورت کودک متوجه
میشود که رفتار خوبی با خواهر یا برادرش نداشته است و یاد میگیرد که خشم و
عصبانیت خود را کنترل کند. بنابراین به کودک دلبندتان کمک کرده و او را
تشویق کنید تا دفعه بعد به جای عصبانی شدن رفتار معقول و منطقی داشته باشد و
شما نیز رفتارهای معقول فرزندتان را نادیده نگیرید.
محیط خانه و خانواده
این
نکته مهم است که محیط خانه و خانواده روی اعتماد به نفس کودک تاثیر
میگذارد. هر چقدر محیط خانه آرام و فضای دوستانهای داشته باشد، اعتماد به
نفس کودک بالا میرود. معمولا کودکانی که پدر و مادرشان در محیط خانه و
جلوی بچهها با یکدیگر جر و بحث میکنند، اعتماد به نفس پایینی دارند. آنها
ممکن است کمحرف، گوشهگیر و منزوی بشوند یا پرخاشگر. حتی ممکن است با
همسالان خود در مدرسه دعوا یا جر و بحث کنند. مراقب فرزندانتان باشید و سعی
کنید محیط آرامی را در خانه برایشان به وجود بیاورید.
معاشرت با همسالان
برای
تقویت اعتماد به نفس کودکتان او را تشویق کنید تا با همسالان خویش در
کارهای گروهی همکاری کند، در مسابقات شرکت نماید و رقابت سالمی را با
دوستان و همسالان خود داشته باشد.
نتیجه
اگر
احساس میکنید کودکتان اعتماد به نفس پایینی دارد، میتوانید با مشاور در
این زمینه صحبت کنید و از او نیز راهنمایی بخواهید و بکوشید افراد خانواده و
کودکتان را راهنمایی کنید تا درباره خود و دیگران مثبت فکر کنند.