چهارساله
از «خلبان» میترسد! تا اسم خلبان میآید میخزد یک گوشه و کز میکند.
شاید هنوز درست نمیداند خلبان چیست و کیست و احتمالاً تا به حال او را از
نزدیک ندیده اما چون هر وقت که در آپارتمان کوچکشان (که اگر بخواهی سر تا
تهش را بروی و برگردی، کمتر از 30 ثانیه باید وقت بگذاری) دویده و به قول
مادرش گرومپ گرومپ و سر و صدا کرده، به او تذکر داده شده که همسایه
پایینیشان که «خلبان» است الان میآید بالا، «خلبان» اسم رمزی شده برای
ساکت شدن و ترسیدنش!
این
ماجرا برای امروز و دیروز هم نیست. یک روز همسایه پایینی خلبان است و چون
شب کار است، روزها میخوابد و باید مراعاتش را کرد. یک روز دیگر همسایههای
پایین سن و سال دارند و باید هوایشان را داشت. روز بعد همسایه بچه پشت
کنکور دارد و سکوت میخواهد و خلاصه هر روز یک دلیل برای ساکت کردن کودک و
نشاندن سر جایش پیدا میشود. غافل از اینکه این دعوت به سکوت تا چه حد
میتواند برای خودمان و آینده بچههایمان خطرناک باشد.
شادی
و تحرک که از مهمترین کارکردهای بازی بود در بازیهای آن روزها وجود داشت
و کمکم و با گسترش زندگیهای مدرن، کوچکتر شدن آپارتمانها، دور شدن
خانوادهها از هم و کم شدن روابط خانوادگی و دوستانه، بازیهای کودکانه هم
دستخوش تغییراتی شد.
شادی و خلاقیت گمشده ای در کودکان
اهمیت
بازی در دوران کودکی بر کسی پوشیده نیست. اگر خانواده را مبدأ پرورش و
تربیت بدانیم، متوجه میشویم که پایههای تربیتی و پرورشی هر فرد، در همان
سنین پایین و در خانواده شکل میگیرد. این اصل میتواند ابعاد مختلف داشته
باشد که یکی از آنها پرورش فکر و جسم کودک است. کارشناسان فرهنگی بازی را
اساسیترین نیاز دوران کودکی میدانند و معتقدند که بازی نقش بسیار مهمی در
جامعهپذیری و ایجاد روابط اجتماعی دارد.
کودکان
و نوجوانان به وسیله بازی یاد میگیرند چطور در نقشهای اجتماعیشان ظاهر
شوند و در جهت اجتماعی شدن و جامعهپذیری گام برمی دارند. همچنین بازی،
قدرت تخیل کودک را بالا میبرد و او را خلاقتر بار میآورد و از سویی،
باعث تخلیه هیجانهایی میشود که اگر انباشته شوند، سلامت جسمی و روحی او
را خواهند گرفت.
همچنین
در ماده ۳۱ پیماننامه یونیسف آمده است: «کشورهای عضو حق کودک را برای
استراحت، داشتن اوقات فراغت، پرداختن به بازی و فعالیتهای تفریحی مناسب با
سن کودک و مشارکت آزادانه در زندگی فرهنگی و هنری به رسمیت بشناسند.»
کارشناسان
روانشناسی بر این باورند که حصر کودکان در آپارتمانهای کوچک، آنها را
دچار آزارهای روحی روانی میکند. بچهها خجولتر، کمحوصلهتر، عصبیتر و
کمتوانتر بار میآیند و این میتواند در آینده برایشان گران تمام شود.
اسباببازیهایی که هستند، لذتی که دیگر نیست
دیگر
گذشت آن دوره که بچهها با استفاده از تخیل خودشان و چهار تکه دورریختنی
بهترین اسباببازیهای دنیا را میساختند. پدر و مادرهای عذاب وجدان گرفته
امروز، که میدانند کودک بیچاره را در خانه زندانی کردهاند، برای جبران
این عمل مجرمانه و برای پر کردن خلأهای موجود، از خرید هیچگونه وسیله بازی
و تفریحی برای فرزندانشان دریغ نمیکنند.
اتاق
بچهها پر شده از اسباببازیهای رنگ و وارنگی که فقط دو سه روز اول
جذابند و بعد به گوشهای انداخته میشوند. کارشناسان میگویند که اسباب
بازی برای کودک، یک خوراکی ست برای روحش. به همین دلیل اگر با دقت و براساس
اهداف تربیتی و روانشناختی انتخاب نشود، میتواند در رشد نابهنجاریهای
روحی مؤثر باشد.
از
آنجایی که بازی نقش مهمی در بروز و نشان دادن احساسات، ارتباط با دیگران و
شکلگیری شخصیت کودک دارد، انتخاب اسباببازی هم یک بخش مهم در بازی است.
کارشناسان علوم تربیتی بر این باورند که لازم است انتخاب و خرید اسباببازی
با هدف انجام شود. مثلاً برخی اسباببازیها در تقویت قدرت تمرکز و توجه
مؤثرند. بعضی خلاقیت و قدرت تفکر بچهها را بالا میبرند. بعضی اطلاعات
عمومی بچهها را بیشتر میکنند وبرخی موجب تقویت مهارتهای حرکتی میشوند.
گاهی هم ممکن است هدف خرید اسباببازی لذت بردن و شاد بودن بچهها باشد.
به هر حال، انتخاب اسباببازی مناسب موجب پرورش خلاقیت و افزایش
تواناییهای کودک و گسترش ارتباط او با دیگران و آمادهسازی او برای
نقشهای واقعی او در زندگی آینده میشود.
تلویزیون و ایکس باکس به جای زو و هفت سنگ
بازیهای
قدیمی کمهزینه بودند و پرفایده. یا وسیله نمیخواستند یا اگر میخواستند
از همان کوچه و خیابان میشد وسیلهاش را جور کرد. بچهها دور هم جمع
میشدند و توانایی حضور در گروه پیدا میکردند. یاد میگرفتند رقابت کنند
که در این رقابت هم پیروزی بود و هم شکست، هم برد بود و هم باخت. تحملشان
بالا میرفت و تعامل را میآموختند.
اما
امروز، آپارتمانها کوچک شده، اعتماد خانوادهها به فضای بیرون از خانه و
محیطهای عمومی کم شده و حوصلهشان برای همراهی کودک تا فضاهای باز کاهش
پیدا کرده است. به همین دلیل ترجیح میدهند کودکشان را در همان زندان کوچک
چند ده متری بگنجانند و کاری کنند که هوای بیرون رفتن و یا بازی پر سر و
صدا به سرش نزند. یکی از دمدستترین و راحتترین انتخابها، انتخاب
بازیهای رایانهای ست.
ناآگاهیهای
والدین از آثار مثبت بازی، کمبود فضای کافی برای بازی کودکان، بیحوصلگی
والدین و بزرگترها و اشتغال آنها از عواملی است که سبب شده بازی که یکی
از اصول اساسی تربیت و پرورش کودک است فراموش شود و یا تغییر شکل یابد. روی
آوردن افراط گونه کودکان و نوجوانان به پدیدههای مدرن مثل بازیهای
رایانهای و فیلمها و کارتونهای تلویزیونی از رایجترین عواقب این تغییر
سبک زندگی است.این پدیده سبب میشود تا امکان فکر به بازی و تخیل، تحمل گروه و تعامل با سایرین، رقابت و بروز خلاقیت از کودک گرفته شود.
بازیهای
رایانهای و کم تحرک علاوه بر تأثیرات روحی و آسیبهای اخلاقی و از بین
بردن رابطه فکری و عاطفی فرزندان و والدین، بر سلامت جسم کودک و نوجوان نیز
تأثیرگذارند. کودکان امروز تنبلتر و چاقتر شدهاند. بروز تیکها،
فشارهای عصبی، سردرد، چشمدرد، چاقی، کمردرد، دردهای مفصلی انگشتان و مچ
دست، کمخوابی و بیخوابی، اختلال در اشتها و خارج شدن ستون فقرات از حالت
طبیعی نیز از آثار روی آوردن به این بازیهاست.
کودکان را زندانی نکنیم
کودک
یعنی شور و حرارت؛ یعنی جیغ و داد و سر و صدا؛ یعنی بالا و پایین پریدن و
تحرک. وقتی کودک با این تعابیر معنا پیدا میکند، دیدن صحنه یک کودک کز
کرده یکی از غمانگیزترین صحنههای دنیاست. کودکانی که تنها گناهشان این
است که در روزگاری به دنیا آمدهاند که فضاها محدودتر شده و خانوادهها کم
حوصلهتر شدهاند. تنها هستند و در آپارتمانهای کوچک مجبورند یواش حرف
بزنند، ندوند، از جایی بالا نروند و فعالیتهای پرتحرک نداشته باشند. حتی
شهربازیهایی که این روزها به آنها اختصاص داده شده است هم به نشستن پشت یک
سیستم کامپیوتری دعوتشان میکند و از آنها امکان هرگونه تخلیه انرژی به
شیوه صحیح را میگیرد.
ای
کاش با دانستن اهمیت و نقش فعالیت و بازی در رشد جسمی و روحی کودک، جلوی
بروز و ظهور آسیبهای آینده را بگیریم و کودکانمان را از این زندانی که با
دستهای خودمان به درش قفل و زنجیر بستهایم، بیرون بیاوریم.