دانلود رایگان رمان ناخواسته pdf - مجله گوپی
دانلود رایگان رمان ناخواسته pdf - مجله گوپی
رمان ناخواسته نوشته ی نگار حسین پور می باشد.انسان ها همه همانند خود را جذب می کنند، دقیقا برعکس قطب های اهنربا.انسان ها اهنربا نیستند؛ انها قلب ، احساس و ادراک دارند.
1399/12/2
0 نظر
6000 بازدید
عنوان حجم دانلود
دانلود رایگان رمان ناخواسته 2 مگابایت

دانلود رمان ناخواسته

 

 معرفی دانلود رمان ناخواسته: 

 رمان ناخواسته نوشته ی نگار حسین پور می باشد.انسان ها همه همانند خود را جذب می کنند، دقیقا برعکس
 
قطب های اهنربا.انسان ها اهنربا نیستند؛ انها قلب ، احساس و ادراک دارند. 

 خلاصه ای از کتاب:

 می دانستم کارش تمام است.همان موقع که با من تماس گرفتند و ازم خواستند که به فرودگاه بروم و پای پرواز بلیتم
 
را بگیرم متوجه غیر عادی بودن اوضاع شدم، اصلا من از قبل تر می دانستم .از همان موقع که...
 
گیج و گنگ راهروهای بیمارستان را خالی از هر احساسی طی می کردم و انگشت اشاره ام را به دیوار می کشیدم...
 
راه نمازخانه را پیش گرفتم.می خواستم با خدا درد و دل کنم و از او کمک بگیرم.بغض داشتم و سخت گیرانه جلوی
 
اب شدن ان را گرفته بودم
 
 من مطمئنم یه چیزی رو دارن مخفی میکنن . شهرزاد تو این مدت همش از خودم می پرسم چرا نگاه مادرشون رو تو اونجوری
 
بود؟چرا مامان و بابای تو از اونا خوششون نمیاد؟ اصلا اینا کین؟ چرا انقدر سریع به هم عالقه مند شدیم ؟ اونا اگه
 
شناختی ندارن چطور از ما خواستن که روی احساساتمون بیشتر دقت کنیم؟ شهرزاد اونا که بچه نیستن قطعا روی
 
یه شناختی حرفاشونو میزنن ،شناختی که ما نمیدونیم ریشه اش کجاس
 
 ساعد دستانش را روی میز گذاشت و انگشتانش را بهم چسباند و زل زد به من.پاهایش می لرزید و من از
 
حالتش متوجه شدم حرفی برای گفتن دارد و در گفتن دل دل میکند.حلقه ی انگشتانم همچنان به دور فنجانم بود
 
یاد عکس فرهام افتادم.

که دقیقا از این حالتم عکس گرفته بود.به ناخنهایم نگاه کردم  در همان وضعیتم ، داخل جوی دستم روی پایم
 
بی حرکت ماند و بهت زده نگاهش کردم ، گفت اگر تا دودقیقه دیگر از جوی بیرون نروم خودش
 
به تنهایی می رود! من هم جدیت را که در چشمانش دیدم بلند شدم و لنگان لنگان مانند خرچنگ به
 
دنبالش راه افتادم اما از شدت ناراحتی بغض داشتم و دیدن نمایش دلیل خوبی برای ریختن اشک هایم شد
 
 دوست داشتم زودتر نامه بفرستد تا بفهمم فرحانه را پیدا کرده یا نه،خیلی دلم می خواست او را ببینم و بپرسم
 
"چرا؟" خیلی دوست داشتم او را ببینم که چه شکلی دارد،مطمئن بودم اگر نشانی از من داشته باشد بدون
 
معطلی به سراغم میاید و من چقدر دوست داشتم که فرهام در این کار موفق باشد تا به فرخنده ثابت کنم همه

چیز انجور که او فکر می کرد نبوده است.
 
 حتما ادامه ی این رمان عاشقانه رو مطالعه کنید.
 
 برای شما رمان عاشقانه دیگری آماده کرده ایم به نام رمان تقدیر خورشید همین حالا این
 
رمان عاشقانه رو دانلود و مطالعه کنید.
 

نظرات کاربران پیرامون این مطلب

انصراف از پاسخ به کاربر