دانلود رایگان کتاب اسطوره‌ی یوسف و افسانه‌ی زلیخا pdf - مجله گوپی

دانلود رایگان کتاب اسطوره‌ی یوسف و افسانه‌ی زلیخا pdf - مجله گوپی
دانلود رایگان کتاب اسطوره‌ی یوسف و افسانه‌ی زلیخا pdf - مجله گوپی
کتاب اسطوره‌ی یوسف و افسانه‌ی زلیخا نوشته ی شروین وکیلی می باشد.کتاب یوسف و زلیخا داستانی است که همه ی ما با آن ها آشنایی داریم این داستان جذاب رو به همه ی شما پیشنهاد می کنیم.
1399/12/7
0 نظر
3813 بازدید
عنوان حجم دانلود
دانلود رایگان کتاب اسطوره‌ی یوسف و افسانه‌ی زلیخا 3 مگابایت

دانلود کتاب اسطوره‌ی یوسف و افسانه‌ی زلیخا

 

 معرفی کتاب اسطوره‌ی یوسف و افسانه‌ی زلیخا:

 کتاب اسطوره‌ی یوسف و افسانه‌ی زلیخا نوشته ی شروین وکیلی می باشد.
 
کتاب یوسف و زلیخا داستانی است که همه ی ما با آن ها آشنایی داریم این داستان جذاب
 
رو به همه ی شما پیشنهاد می کنیم.

 خلاصه ای از کتاب:

 این متن را در روزی ویژه آغاز کردهام، و شاید شرح آنچه در این روزها گذشته، پیش درآمدی
 
شایسته برای  فهم مضمون و پرسش مرکزی این نوشتار باشد.
 
امروز، که بیستم امرداد ماه سال 1390 است، من به همراه  بقیه ی ایرانیان ماهی را
 
سپری میکنیم  که در آن رخدادهایی تأمل برانگیز و معمولا دردناک یکی پس از دیگری  رخ
 
داده اند؛
 
با شتابی و بسامدی چندان زیاد که ما را با تهدید عادی شدن اموری از این دست، و از
 
دست رفتن  فرصت تحلیلشان، رو به رو ساخته اند.
 
 مشهورترین روایت از داستان یوسف به کتاب مقدس تعلق دارد. این داستان، که در باب های
 
سی و هفتم و سی و نهم سفر پیدایش ذکر شده، مبنای روایتهای بعدی مسیحی و
 
اسلامی در این مورد  را برمیسازد.
 
روایت یوسف در سفر پیدایش بخشی مهم است که داستان ابراهیم را به ماجرای موسی
 
و خروج از مصر پیوند میزند. یوسف یازدهمین پسر یعقوب و نخستین پسر او از راحیل بود.
 
 زلیخا چون از خواب بیدار شد واله و شیدای این رویا شد و چندان در جنون پیش رفت که
 
به امر پدرش زنجیری زرین بر پایش بستند. تا آن که زلیخا شبی از یوسف رویایی نشان و
 
پیشه اش را پرسید
 
و پاسخ شنید که وی عزیز مصر است و در سرزمین مصر مقام دارد. پس شادمان از خواب برخاست
 
و کنیزان را فرا خواند و گفت که عقلش بازگشته و نشان محبوب را به اطرافیان گفت.
 
در همین میان آوازهی زیبایی زلیخا به سرزمین های دیگر رسیده بود و ده پیک از سوی ده شهریار
 
نامدار به بارگاه تیموس آمدند تا زلیخا را  خواستگاری کنند.
 
چون نماینده ای از مصریان در این گروه نبود، پدرش ایشان را بازگرداند و پیکی نزد عزیز مصر فرستاد
 
و قصه را با او باز گفت. عزیز مصر سرافراز شد و پذیرفت تا با او ازدواج کند
 
 حتما ادامه ی این داستان جذای رو مطالعه کنید.
 
برای شما کتاب دیگری آماده کرده ایم به نام  کتاب نفرین صندلی همین امروز این کتاب ترسناک
 
رو دانلود و مطالعه کنید.

نظرات کاربران پیرامون این مطلب

انصراف از پاسخ به کاربر