دانلود رایگان رمان شاه شطرنج pdf - مجله گوپی
دانلود رایگان رمان شاه شطرنج pdf - مجله گوپی
رمان شاه شطرنج نوشته ی پگاه می باشد.رمان شاه شطرنج داستانی عاشقانه و اجتماعی می باشد که خواندن آن به همه پیشنهاد میشه.
1399/12/20
11 نظر
67895 بازدید
عنوان حجم دانلود
دانلود رایگان رمان شاه شطرنج 4 مگابایت

دانلود رمان شاه شطرنج

  
 همین حالا از محصولات جذاب ما دیدن کنید.

 معرفی رمان شاه شطرنج:

 رمان شاه شطرنج نوشته ی پگاه می باشد.رمان شاه شطرنج داستانی عاشقانه و اجتماعی می باشد که خواندن آن به همه پیشنهاد میشه.

 خلاصه ای از کتاب:

 شاه سفید را روی صفحه می گذارم. بادگیرم را روی مانتو می پوشم و کلاهش را روی سرم می کشم. کولی ام را روی دوش می اندازم و از خانه بیرون می روم. امروز من شاه سیاه
 
شطرنجم. کمین کرده و منتظر اولین حرکت حریف! شاهم؛ شاهی که شاید کیش شود، اما مات، هرگز! اولین قطره باران که به صورتم می خورد، سرم را بالا می گیرم. آسمان گرفته و سیاه،
 
فقط منتظر یک اشاره برای غریدن و بارش است! کاپشنم

را محکم تر به دور خودم می پیچم و سرم را تا چانه توی گردن فرو می برم. دوباره مهره ها را می چینم. مرور می کنم. حرکات حریف را می خوانم. کیش می شود اما مات نه! باز به هم می
 
ریزم، باز می چینم، کیش می شوم اما مات نه! نه، نه، محال است. این بازی مساوی نخواهد شد. این بازی بی برنده تمام نمی شود. بازنده این بازی من نیستم!

دوباره از نو! شاه سیاه رو به روی شاه سفید. وزیر دارد. وزیر ندارم. رخ دارد. رخ ندارم. سرباز دارد. سرباز ندارم. فیل دارد. فیل ندارم!

پوزخند می زنم و زمزمه می کنم: ـ من بی سلاح و تو قد یه لشکری سرمست از یک خواب آرام و پر از امنیت، بدنم را می کشم و روي تخت می نشینم. امیرحسین نیست اما سر و صدایی
 
که از بیرون می آید،
 
خیالم را از بودنش راحت می کند. بوی شامپویی که در اتاق پیچیده خبر از حمام رفتنش می دهد. من هم سریع دوش می گیرم و از اتاق بیرون می زنم مثل همیشه حوله را دور گردنش
 
انداخته و صبحانه را آماده کرده. با لبخند سلام می کنم. با جدیت جواب می دهد. تکه نانی توی دهانش می گذارد و می گوید:

-جریان چیه که این یخچال تو هیچ وقت خالی نمیشه؟ من این میوه ها رو واسه خودم می خرم؟ اصلا غذا می خوری؟ می نشینم. حتی اگر بداخلاق باشد، باز این توجهاتش می چسبد.

-بیشتر بیرون غذا می خورم. معمولا صبح که می رم، شب بر می گردم
 
 حتما ادامه ی این رمان عاشقانه رو مطالعه کنید.
 
 برای شما رمان عاشقانه دیگری آماده کرده ایم همین حالا این رمان رو دانلود و مطالعه کنید.

نظرات کاربران پیرامون این مطلب

انصراف از پاسخ به کاربر
 
پرسش
موافقم44
مخالفم3
امیر  (یک شنبه 9 مرداد 1401)
خیلی زیبا وقشنگ بود خوب هم نوشته شده بود
پرسش
موافقم6
مخالفم2
ناشناس  (جمعه 28 بهمن 1401)
پند و عجب!
پرسش
موافقم6
مخالفم4
کرشمه ماه  (چهارشنبه 30 فروردین 1402)
عالی و تاثیرگزار و پراز نشانه
پرسش
موافقم11
مخالفم0
hadis  (یک شنبه 21 خرداد 1402)
من تازه میخام شروع کنم بخونم ولی رمان های پگاه خیلی خوبه مخصوصا تب و اسطوره و مومیایی خیلی خوبن
پرسش
موافقم1
مخالفم0
مریم سرایی   (سه شنبه 25 مهر 1402)
سلام من تونستم تا پارت ۲۰۰بخونم خیلی دوست دارم از ۲۰۰ تا۷۵۶ روبخونم خزلی رمانش شیرینه
پرسش
موافقم0
مخالفم0
Va  (شنبه 29 مهر 1402)
خیلی زیبا بود دوستش داشتم
پرسش
موافقم0
مخالفم1
لیلی عزیزی  (چهارشنبه 15 آذر 1402)
عالی بود
پرسش
موافقم0
مخالفم0
ناشناس  (جمعه 10 فروردین 1403)
چه جرت چرت یه این خانم چرا از اون مرد شکایت نکرد چه سر مادر چه سر برادرش به. نظرم گه میزد مثل حجاب پ نبود مواد و عرق خرافاتی بودن گ م پ
پرسش
موافقم0
مخالفم0
ناشناس   (چهارشنبه 23 خرداد 1403)
اسم با مسما ولی پوچ چون همش آدم می موند سایه حقا بی عقل بود البته چی بگم خیلی همه چی عجیب میزد سایه ای که عقده های مادر ندید، داداشی که ضعیف بود، دخترهای هرزه خوش گذرون ، فساد و توفساد درکل خاکستر
پرسش
موافقم0
مخالفم0
ناشناس   (شنبه 6 مرداد 1403)
واقعا عالی بود زیبای خفته ای بود دوست داشتم هرچند باز میگم مثل کرویلا،،شب غریبان، کلیو پاترا و خیلی از اشرار مورد تقدیس من هرچند من میگم در دایره قانون زندگی کنیم بهتره برای هممون هرچند زنده باد انقلاب سرخ مدرن واقعا بعضی ها شرت و شیطان مبارک باشه ازدواجتون یه پای پیر شید هرچند من میخوام برم جهنم خدایی رمان های قشنگی بود ولی باز ایکاش با وکیل حرف میزدی منم با تغییر موافقم کاملا موافق منتظر باشید عاشق بد نمیشم آقای محترم درست حرف بزن کارمو راه بنداز منم کارت راه می اندازن آره من شرم چون خیلی درد دارم من باید از ۷ خوان می‌گذشتم ولی مابقی نه جرا چه فرقی بین من و بینشون دزدی خرم مگه مثل خیلی روسای بد جنس بدذات ظالم
پرسش
موافقم0
مخالفم0
ناشناس   (پنج شنبه 29 شهریور 1403)
به نظرم فوق العاده بوده پیچیدگی خاصش تحسین برانگیز سایه واقعا دختر احساسی میزد می تونم درک کنم درد کینه اونقدر وجودش گرفته بود نتونست درست نگاه کنم شاید منم بودم نمی تونستم بپذیرم هرچند حرف امیر رضا درست بود تناسب نباشه میشه دمل ،میشه عقده چرک باد علت طلاق های امروز مثل من که به خاطر اختلاف عقاید زیاد از رلم جدا شدم اون وحشی حیوون گذاشتم با فاحشه ها بگرده هرزگی کنه یه بی فرهنگ خنگ و کودن ضمنا چه قدر قشنگ تعاملاتش با مردا نشون دادید به نظرم این خانم جلسه ای ها چادری ها یکم زیادی فک میزنن بچه ها اگه می خواهید یه تاجر موفق شید با مردها صحبت کنید هرچند منکه دورم یا دزد معتاد یا یه لات بی سرو پا منکه زن ندارم بدرک نداری فدای سرم نداری به من چه ایش آقا کار ما رو راه بنداز هی از خودش تعریف می کنه چه قدر مردم فک میزنن دختر مردم مسخره می کنن دهاتی های کودن بی سر پای رذل عوضی ها 🖕🖕🖕🔥🔥🔥