گروه کتابخانه گوپی رمان دیوانگی بروکلین اثر پل استر را برای شما آماده کرده است.
بخشی از کتاب
به دنبال مکانی آرام بودم که در آن بمیرم.
کسی بروکلین را پیشنهاد کرد و فردای آن روز از وستچستر به آنجا رفتم تا با شهر آشنا شوم.
پنجاه و شش سال بود که به بروکلین پا نگذاشته بودم و آنرا کاملا از یاد برده بودم.
وقتی پدر و مادرم از آنجا رفته بودند سه سال بیشتر نداشتم،با وجود این دیدم که به طور غریزی به محلهی سابقمان برگشتهام.